سرّ تشریع عبادت| ۲
عبادت مایهی شرف انسان است
تشریع عبادت و تنظیم برنامهی عبودیّت، نشان لطف عظیم پروردگار است نسبت به انسان که با دعوت او به سوی خود و ارائهی راه خانهاش، حساب او را از حساب دیگر موجودات، جدا کرده و تاج عزّت و مکرمت بندگی خدا، بر فرقش نهاده و او را عبدالله نامیده است.
اگر آدمی بفهمد که این عنوان «عبداللّهی» چه شرفی به او میبخشد، با کمال شهامت، پا روی تمام عناوین دنیایی نهاده و جز به تحقّق دادن به این عنوان، به چیزی نمیاندیشد و دنبال چیزی نمیرود؛ با جدّ تمام میکوشد خود را به عالم انس و آشنایی با خدا بیفکند؛ با او راز دل گفته و از او، عنایات بیپایان بطلبد. وقتی آدم چنین شد، تا در دنیاست، با پناهندگی به سایهی آن قدرت لایزال، روحی آرام و قلبی مطمئن دارد، نه از کم دنیا، مضطرب میشود و نه از زیاد دنیا، منقلب.
وقتی هم به عالم عقبی منتقل شد، در کنف رحمت حق، غرق در نعمت اعلا و ابقای آخرت، با انبیا و اولیای خدا(ع) قرین و جلیس میگردد. «وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوزُ العَظِیمُ».
عبادات، اثرگذاری روحی مختلفی دارند
سالکان طریق عبودیّت و بندگی معتقدند، عبادات، از نظر خاصیّت اثرگذاری در روح و تکمیل نفس، مختلفند.[1]
بعضی اثر تطهیر و تخلیه دارند و بعضی، موجب تزیین و تحلیهی جان میشوند. برخی، رفع ظلمت از فضای روح بشر میکنند.
برخی، جلب نور و صفا مینمایند. مثلاً انفاقات و صدقات، از زکات و خمس و کفّارات و مظالم و خلاصه ادای حقوق مالی، اثرش، تطهیر قلب است از پلیدی و آلودگی حبّ مال که میفرماید:
خُذْ مِنْ اَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكّيهِمْ بِها.[2]
ای پیغمبر! صدقات اموال مردم را بگیر [تا بدین وسیله قلوب آنان را از قذرات حبّ مال] تطهیر نمایی و بر رشد معنویشان بیفزایی.
روزه گرفتن، مایهی تقویت اراده و نیروی مقاومت در مقابل تمایلات نفسانی و تحصیل ملکهی تقوا و مصونیّت از غلبهی شهوات است.
يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْصّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ.[3]
ای گروه اهل ایمان! روزه بر شما مانند امم پیشین واجب شد تا متّقی گردید.
نماز، ویژگی منوّر ساختن جان آدمی است به نور ذکر و مناجات با خدا و مقابل گشتن صفحهی روح، با «اللهُ نورُ السّمواتِ و الارضِ» که میفرماید:
اَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری.[4]
به پای دار نماز را، تا به یاد من باشی.
عبادت حجّ، جامعالامرین است
امّا «امتیاز» عبادت حجّ، در میان انواع عبادات، این است که «جامعالامرین» است، هم خاصیّت تطهیر دارد و هم مایهی تزیین است. هم دفع ظلمت حبّ مال از دل مینماید و هم نورانیّت ذکر و انس با خدا میآورد؛ زیرا در حجّ، انفاق مال، دور افتادن از اهل و عیال، جدا گشتن از آسایش مألوف در وطن، تعطیل کردن کسب و کار و مشاغل زندگی مادّی، تحمّل رنج سفر و ناملایمات معاشرت با افراد بدخو و احیاناً تشنگیها و آفتابزدگیها و بیخوابیها و انجام اعمال نامأنوسى كه طبع نمىپسندد و عقل سطحى، فايدهاى در آن نمىبيند، مانند سنگ زدن به ستونهاى بيابان منى و هَرَوله كردن و از لباس معمولى خود، درآمدن و سرتراشيدن و امثال اينهاست که هر کدام به سهم خود، در پاك كردن دل انسان از پليدى كبر و نخوت و خودخواهى و رام ساختن گردنكشان و خاضع نمودن نافرمانان، فوقالعاده مؤثّرند. اين، نمونهاى از خصيصهی طهارتبخشى حجّ است.
امّا جنبهی تزیین و تحلیهی حجّ، همان صفات فاضلهی روحى و اخلاقى است كه در شخص حاجّ، بهوجود مىآيد و نيز آثار درخشان سيادتآفرينى است كه در جامعهی مسلمين، بارز مىشود و امّت اسلامى را، حاكم بر جميع ملل عالم مىگرداند که به خواست خدا، در مباحث آينده به شرح قسمتهايى از منافع و فوايد روحى و اجتماعى اين عبادت بزرگ مىپردازيم و گوشهاى از اسرار و رموز فوق حدّ احصاء این سفر پر از عجايب معنوى را، به قدر استعداد ضعيف و درك قاصر خود نشان مىدهيم و از فضل خدا و عنايت ولىّ اعظمش(عج) مدد مىخواهيم.
البتّه – همچنان که قبلاً هم تذکّر داده شد - ما آن حجّ و آن عبادتى را منشأ اين همه آثار عظيم حياتى، معرّفى مىكنيم كه داراى روح و مغز باشد و با توجّه به دقائق و لطائف الهامبخش معنوىاش انجام شود، اگرنه هرگز نبايد متوقّع باشيم كه يك سلسله اعمال خشك و تشريفات عارى از حقيقت، خلّاق سعادت باشد و آفرينندهی عزّ و شرف گردد.
اِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ اَوْ اَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهيدٌ.[5]
به حقيقت، آن كس مىتواند از بركات حقايق دينى برخوردار گردد كه صاحبدلى فهمنده يا مستمعى حاضرالقلب باشد.
تردیدی نیست در اینکه برنامههای عبادی و وظایف مقرّرهی دینی، مانند اغذیه و ادویهی شفابخش طبّی، متشکّل از اجزا و شرایط مخصوصی است که با ترکیب و تقدیر حکیمانهی الهی، ترکّب[6] خاصّی به خود گرفته و قهراً بخشندهی آثار بس عظیم حیاتی و سعادتبخش به جوامع انسانی میباشد. امّا طبیعی است که مزاجهایی مستعدّ و ارواحی گیرا و جانهایی پذیرا لازم است تا تجلّیگاه آن آثار واقع شده و کانون پخش انوارِ حِکَم و معارف آسمانی گردند. انواع غذاهای نیروبخش و مقوّی، در عالم فراوان است امّا کو مزاج آماده و عالی طلب تا بتواند تغذّی نموده و از آن همه آلاء[7] و نعم، بهرهبرداری نماید و بر رشد خود بیفزاید؛ اگرنه:
گر جهان باغی پر از نعمت شود / قسم مار و مور هم خاکی بود
نیروی برق، اگر به یک لامپ قوی و سالم برسد، آن را روشن نموده و در پرتو شعلهی آن، فضایی را غرق در نور میسازد ولی به تخته و چوب اگر برسد، توقّف کرده و نوری ایجاد نمینماید. در برابر آتش نیز، اجسام گوناگونند. بعضی وقّادند[8] و به محض رسیدن به آتش، شعلهور گشته و تولید نور و حرارت مینمایند امّا بعض دگر، با برخورد به آتش، نه تنها مشتعل نگردیده و نور و حرارت نمیدهند، بلکه مرتّباً دود کرده و سیاه میشوند و با دود سیاه خود، دیگران را هم متأذّی ساخته و موجب ناراحتی چشمها و خفقان سینهها میگردند.
هر دو گون زنبور خوردند از عسل / لیک شد زان نیش و زان دیگر عسل
هر دو گون آهو گیا خوردند و آب / زین یکی سرگین شد و زان مشک ناب[9]
***
صالح و طالح[10] به صورت مشتبه / دیده بگشا تا که گردی منتبه[11]
آری! روحی وقّاد و قلبی حاضر و گوشی شنوا بیاور تا از نماز و روزه و حجّ اسلام، بهرهها گیرد و شعلهها برافروزد و عالمی را، غرق در نور گرداند.
حجّ اکثر مردم، بیروح است
بلی! مايهی تأسّف همین است، اکثر مردمى كه مكّه مىروند، نه خود داراى فكرى رشيد و قلبى درّاك میباشند و نه هنگام استماع حقايق از اهلش، حاضرالقلبند که قلبشان همراه گوششان بوده و در مقام درك معنا و سرّ كار خود برآيند و مناسكى زنده و با روح، انجام بدهند؛ بلكه همين قدر كه صورت ظاهر اعمال را، با شتابزدگى بجا آورند و از حال احرام و محدوديّت خارج شوند و سپس با فكرى آسوده و خاطرى آرام، به تماشا و عكسبردارى از مناظر و خريد امتعه و اجناس سوغاتى يا تجارتى بپردازند، به همين مقدار دلخوش مىشوند و كار خود را تمام شده و تكليف حجّ را، به پايان رسيده مىدانند و به زعم و خیال خود، هدف عالى قرآن را كه مىفرمايد: «لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ» به حجّ بيايند و منافع خود را مشاهده نمایند را کاملاً بهدست آورده و همچون روزى كه از مادر تولّد يافتهاند، پاك و مطهّر به خانهی خود برمىگردند.
حجّ بىروح آثار زنده نخواهد داشت
مسلّماً این حجّ مرده و بىروح، آن حجّى نيست كه بتواند از نظر فردى، خانهی دل را، از رذايل تطهير کرده و به فضايل بيارايد؛ آدمی را یک انسانى روحانى و الهى بسازد و نيز آن حجّى نيست كه از نظر اجتماعى، عزّ و شرف به جامعهی مسلمين بخشیده و با ايجاد وحدت كلمه و تأليف قلوب، از شوكت اعداى دين کاسته و امّت اسلامى را به سيادت و حاكميّت جهانى برساند.
شاهد روشن بر عقيم بودن حجّ مسلمين در اعصار كنونى، همين كه مىبينيم هر سال، اين وظيفهی بزرگ دينى با شكوه تمام انجام مىشود و كنگرهی عظيم اسلامى، با صورتى كاملاً جالب و چشمگير و پر سر و صدا، تشكيل مىگردد و پايان مىيابد، ولى معالاسف، محصولى نمىدهد و آثار درخشان آن، از «طهارت فرد و سيادت امّت» كه در كتاب و سنّت، از نتايج حتمى و قطعى حجّ به حساب آمده است، مشهود و عیان نمیگردد.
خودآزمایی
1- تشریع عبادت و تنظیم برنامهی عبودیّت، نشان چیست؟
2- امتیاز عبادت حجّ، در میان انواع عبادات را بیان کنید. مختصری شرح دهید.
3- نمونهاى از خصيصهی طهارتبخشى و نمونهای از جنبهی تزیین و تحلیهی حجّ را ذکر کنید.
پینوشتها
[1]- المراقبات، مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (رض)، صفحهی ۱۹۷، تذکرةالمتّقین، مرحوم بهاری (رض)، صفحهی ۳.
[2]- سورهی توبه، آیهی ۱۰۳.
[3]- سورهی بقره، آیهی ۱۸۳.
[4]- سورهی طه، آیهی ۱۴.
[5]- سورهی ق، آیهی ۳۷.
[6]- به هم پیوستن.
[7]- آفریدههای خدا.
[8]- زیرک، تیزهوش، حسّاس.
[9]- مثنوی معنوی مولانا جلالالدّین محمّد رومی، تصحیح دکتر محمّد استعلامی، دفتر اوّل، ابیات ۲۶۹و۲۷۰.
[10]- بدکار، گنهکار.
[11]- مثنوی معنوی، نقد و تفسیر مثنوی، مرحوم علّامه محمّدتقی جعفری (رض)، جلد دوّم، صفحهی ۲۴۶.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی